عشق ماندگار  

آثارم را در این دفتر آذین بسته ام تقدیم به نگاههای بی منت و گرانبها ی شما

واقعا چرا؟


محبوبم
همیشه از آدم های دوست نما هراس داشتم
انگار در حین ورود انرژی های منفی وجودشان را می فهمم
از همان آغاز دلشوره های زمان اجرای نفرتش وجودم را پر می کند
درست فهمیدی
باز هم حال دلم خوب نیست
دوست نمای دیگری باز هم از پوست بره بیرون آمد
و در برابرم گرگ شد
گرگی درنده و غیر قابل تحمل
من عادت دارم به این دوست نما های منزجر
درست وقتی می خواهی با باور های آغازین ورودش مقابله کنی
از جهان درونش اژدهایی بیرون می آید پر از تنفر, پر از غرور های بی جا
یکبار پرسیدی
چرا به هیچ دوستی اعتماد ندارم ؟
حالا به تو می گویم
دوستان عزیز متعهدم انگشت شمارند
و دشمن های دوست نما بسیار
در تمام بودن ها فقط از تو هیچ تردیدی به دل ندارم
منتظرم چرایش را خودت به من بگویی
واقعا چرا وقتی تو نیستی

من خیلی تنهام؟

دانلود فایل با لینک مستقیم

+ نوشته شده در  بیست و یکم آذر ۱۴۰۱ساعت ۱۱ ب.ظ  توسط پرستو ی مهاجر   |