ظالم عشق
محبوبم
این روز ها دلتنگی هایم برای تو کم شده
این روز ها کسی آمده
که نگاهش , صدایش , کلامش , حتی خنده هایش شبیه توست
عجیب مرا به یاد تو می اندازد
از صدایش آرام میشومُ از بودنش احساس امنیت می کنم
از حمایت هایش به اوج شادی می رسم
این روز ها خوب می فهمم
که خدا هم دلش برای ناله های دلتنگیهایم سوخته
آدمی را آورده که همه اش نشانه های توست
ولی افسوس تو نیستی
گاهی آنقدر غرق تو می شوم
که می خواهم با نام تو صدایش بزنم
با من حرف که می زند می افتم درون دنیای تو
او می گویدُ من رویای تو را لمس می کنم
ولی چه بد می شود
وقتی می پرسد , حواستان کجاست ؟
و من می خندمُ می گویم
همین اطراف
چه خوب می شود بعضی مواقع
شبیه آدمهایی شویم که ناجی احساس کسی بوده اند
انگار این روزها آدمِ شبیه تو را خیلی دوست دارم
ولی می گویند
اگر کسی را به خاطر دیگری دوست داشته باشیم
بدترین ظلم دنیاست
و من این روز ها ظالم دنیای خودم شده ام