دردسر های عاشقی
یکی از خنده دار ترین و منزجر ترین اتفاقات عاشقی اینه که
یکطرف که اصولا آقایون هستند
فرد مورد نظرشونو سالها ی سال به طرق مختلف امتحان می کنند
تا ببینند اهل رابطه های مختلف هست یا نه
یکی از دوستان اتفاقی رو برام تعریف می کرد
می گفت
پسری چندین سال قصد داشت
دختر مورد نظرشو امتحان کنه
شماره دختر مورد نظرشو هر بار به یکی از مردای فامیلش مثل شوهر خواهر , پسر دایی و ...
می داد
که بهش درخواست ازدواج ُ رابطه های مخفیانه بدن
خنده داریش اینجاست که خودشم شنونده ی مکالمه ها بوده
خخخخخ چطوری غیرتش قبول می کرده من نمیدونم
چندین سال گذشت و این آقا راضی نشد
یعنی هر بار به دلایلی خودش زایع می شد
بالاخره بعد از چندین سال که این آقا میان سال شد و تصمیم گرفت
بره خواستگاری
فهمید دختر سالهاست با فرد مورد نظر خودش ازدواج کرده و همسرش از این موضوع خبر داشته
کار به شکایت رسید , مشخص شد اون آقا یک بیمار روحی روانیِ ,
دوباره برای چند صدمین بار زایع شد ولی افسوس دیگه نتونست با بیماری سوء زن و بدبینی خودش مقابله کنه
در مورد این موضوع خوب فکر کردم
یکی به این آقا بگه
آخه باهوش نمیدونستی هر دختری در مورد پیشنهاد های مختلف فکر و تحقیق می کنه ؟
حالا این هیچی
یه بار می رفتی ازش می پرسیدی نظرش در مورد خودت چیه ؟
این همه سال یه عمره , جوونیت که تباه شد
اون به درک
حالا بقیه زندگیتو باید درگیر دارو و درمان بشی
با این چه کار می کنی ؟
اگر یه کمی فقط یه کمی
توی انتخابهاتون دقیق باشید
درگیر دردسر های عظیمی مثل این آقا نمیشید
تا دنیای خنده وانه های الکی بعدی
مواظب آرامش دلهاتون باشید